
۳-۵-۸٫ جنبش تی پارتی؛
جنبش تی پارتی از سال ۲۰۰۹ و در پی مجموعهای از اعتراضات محلی و ملی در آمریکا به وجود آمد جنبش «چای» یا تیپارتی حرکتی اجتماعی- سیاسی متمایل به عقاید محافظه کاران، با شعار دولت کوچکتر مالیات کمتر علیه اوباما فعالیت میکند و سیاستهای وی را چپی و سوسیالیستی می خواند.
نام این جنبش از واقعه مهم اعتراضی ضد استعماری درتاریخ آمریکا گرفته شده است درقرن ۱۸ سال ۱۷۷۳، جمعی از مستعمره نشینان بریتانیایی در شهر بوستون، صندوق های چای را که قرار بود راهی بریتانیا شود، در اعتراض به مالیاتی که لندن به آنها بسته بود، به دریا ریختند، رخدادی که به مهمانی چای بوستون یا بوستون تی پارتی معروف شد و یکی از اولین جرقههای انقلاب آمریکا و استقلال این کشور بود.
از آنجا که واژه پارتی در زبان انگلیسی هم به معنای مهمانی است و هم حزب، تی پارتیها با شبیهسازی وقایع دوران استقلال آمریکا، میگویند خواهان انقلاب دومی در ایالات متحده است.
از سال ۲۰۰۹، تظاهراتی به راه افتاد که شرکت کنندگان عمدتا مردان سفید پوست با گرایشهای مذهبی، متاهل بالای ۴۵ سال، عموما متمکن، تحصیلکرده و محافظه کارتر از جمهوریخواهان بودند. انگیزه اولیه این گردهماییها، اعتراض به تصویب قوانین مشخصی در کنگره بود که مهمترین آن، لایحه اصلاح نظام بیمه درمانی و اصلاح نظام مالی آمریکا بود که دولت اوباما به کنگره زیر سلطه حزب خودش داده بود. گردهماییها اندک اندک به یک جنبش اجتماعی بدل شد، جنبشی تودهگرا و فوق محافظهکار که نام تی پارتی برخود گذاشت یک سال و نیم پس از آنکه نظریه “تی پارتی” به محافل سیاسی و اجتماعی آمریکا راه یافت، از هر ۱۰ آمریکایی سه نفر خود را حامی این گروه می نامد.
حمایت کنندگان تی پارتی کمتر از دیگران تبعیض نژادی را به عنوان تهدیدی برای آینده کشور و سختی برای اقلیت ها می داننداعضا تی پارتی به سادگی بر این باورند که اگر سیاهپوستان از فرصت های شغلی و درآمد مناسبی برخوردار نیستند فقط به این دلیل است که انگیزه و تمایل جدی در بهتر کردن وضع زندگی خود ندارند که در مقابل فقط یک سوم از شهروندان امریکایی که عضو تی پارتی نیستند نظریه مشابهی دارند.حامیان تی پارتی بسیار کمتر از دیگران در مورد مهاجرین غیرقانونی نظر موافق دارند و برین باورند که مهاجرین غیرقانونی در دراز مدت با استفاده از خدمات هزینه سنگین تری را بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی می گذارند.
۳-۵-۹٫ جنبش ضد وال استریت بر “ضد نظام سرمایه داری فئودالی شده”
آخرین جنبش اجتماعی فراگیر در ایلات متحده آمریکا که توانست در مدت زمان کوتاهی گسترش یابد و ۴۰۰ شهر بزرگ آمریکا را در نوردد، جنبش ضدوال استریت یا جنبش ۹۹ درصدی است. این جنبش هوارداران زیادی در اقشار گوناگون مردم و در سطح اندیشمندان به خصوص متفکران رهیافت تفکر انتقادی دارد. اما جنبش ضد وال استریت چگونه شکل گرفت؟
سقوط بازار مسکن همراه با فروپاشی بانکها در آمریکا و اروپا در سال های۲۰۰۸-۲۰۰۷ باعث شد که اعتماد مصرفکنندگان به بازار و دسترسی به اعتبار به سطوحی بیسابقه کاهش یابد.
چندین عامل باعث آن شدهاند که بحران اعتباری سال ۲۰۰۸ تا این اندازه شدید باشد. پیش از همه، گستره متنوعی از داراییهای مختلف دورهای بسیار طولانی از رونق را به خود دیدند و این به بروز حباب انجامید. ثانیاً این بحران با ابزارهای مالی بیشماری سر و کار داشت که نسبتا جدید بودند و یا ارزشگذاریشان کار سادهای نبود. اوراق بهاداری همچون تعهدهای وثیقهدار ، ابزارهای سرمایهگذاری در قلب بحران سال ۲۰۰۸ قرار داشتند. سرگردانی فعالان بازار درباره ارزش واقعی این اوراق بهادار به عدم اطمینان آنها در قبال میزان خسارت شرکتهای مالی انجامید.
بحران کنونی که آمریکا با آن مواجه است، منجر به حیات یافتن جنبش اجتماعی موسوم به جنبش ضد وال استریت شده است.
در مورد چرایی وقوع و زمینه های پیدایش جنبش ضد وال استریت، عوامل متعددی وجود دارد. در زیر سه عامل اصلی پیدایش جنبش ضد وال استریت که محققان و صاحبنظران به آن اشاره داشته اند، ارائه شده است. (لطفیان، ۱۳۹۰)
۳-۵-۹-۱٫ استمرار بحران اقتصادی آمریکا
یکی از مهمترین زمینههای پیدایش جنبش اشغال وال استریت، استمرار بحران اقتصادی آمریکا و مشکلات ناشی از آن و بهویژه معضل بیکاری گسترده می باشد. بحران اقتصادی عملا از سال ۲۰۰۸ و در اثر عدم بازپرداخت وامهای بانکی آغاز شد و به سرعت به دیگر نهادهای مالی آمریکا و سپس به تمام بازارهای مالی در آسیا و اروپا تسری یافت. بدهکاران و وام گیرندگان – مخصوصا وام های با پشتوانه رهنی- به دلیل کاهش قیمت دارایی هایشان (ساختمان) قادر به بازپرداخت وام خود نبودند. لذا از بازپرداخت اقساط خود سر باز زده و در نتیجه بانک نیز منازل و ساختمانها را تصرف کرد. در پی این امر، بانکها با کمبود نقدینگی مواجه شدند.
این امر سبب سلب اعتماد مردم از سیستم بانکی شد و به تشدید نابرابری ها انجامید. دولت آمریکا برای کنترل این بحران، مجبور شد صدها میلیارد دلار در اختیار نهادهای مالی بگذارد تا خود را از ورشکستگی نجات دهند. بهرغم این کمک های کلان به نهادها و موسساتی که جزء گروه یک درصدی و ثروتمندان بودند، نتوانستند جلوی بحران و کاهش اعتبار خود را بگیرند. از طرفی، این موضوع مورد خوشایند مالیات دهندگان آمریکایی نبود؛ زیرا آنها بار سنگین بدهی و مالیات های کلان را به دوش می کشیدند ولی موسسات و شرکت ها به راحتی کمک های کلان دریافت می کردند. بنابراین، بهرغم شعارهای انتخاباتی، دولت در عمل نتوانست به شکلی مطلوب بحران را مهار کند و تبعات آن باعث شد که در سال ۲۰۱۱، آمریکا با بحران جدید بدهیهای دولتی و کسری بودجه مواجه شود و دیگر میزان تولید ناخالص داخلی جوابگوی استقراض و بدهی های دولتی نباشد.
به دنبال این بحران و افزایش بدهی ها و کسری بودجه، دولت آمریکا برای جبران مشکلات مالی خود مجبور به اعمال محدودیتهای اقتصادی نظیر کاهش هزینه های دولتی و افزایش مالیات (که در عمل قشر ضعیف و متوسط جامعه باید تاوان آن را پرداخت می کردند) شد که بر بخش قابل توجهی از جامعه فشار آورد و آنها را با مشکلاتی نظیر از دست دادن کار و یا کاهش درآمد روبرو ساخت. از طرف دیگر، طرحهای حمایتی دولت بیشتر در جهت حمایت از بانکها و موسسات مالی بوده است. شواهد نشان می دهند که ارتباط بسیار معنادار میان نابرابری درآمدی و بحرانهای اقتصادی وجود دارد. همزمانی رخداد این دو عدم تعادل، این واقعیت را مستند می سازد که نابرابری شدید درآمدی می تواند عامل بی ثباتی کل اقتصاد گردد. در اوج بحران بورس ۱۹۲۹، سهم درآمدی دهک بالای درآمدی در آمریکا، ۴۹٫۳ درصد بود که این رقم در بحران سال ۲۰۰۸ به ۴۹٫۷ درصد رسیده بود.
سهم درآمدی این گروه در سال ۱۹۸۰، ۳۴٫۶ درصد کل درآمدها بوده است. روی هم رفته، مهمترین دلایل وقوع بحران مالی را می توان اینگونه جمع بندی نمود: اقتصاد بازار آزاد یا نظام سرمایه داری، مداخله دولت در اقتصاد، سوء مدیریت اقتصادی دولت بوش، هزینه جنگ های عراق و هزینه های امنیتی مبارزه با تروریسم در جهان پس از ۱۱ سپتامبر که بدنبال خود، پیامدهایی مانند: سقوط ارزش شدید ارزش سهام، کاهش نرخ رشد اقتصادی، گسترش بیکاری، کاهش ذخایر ارزی و … را برای اقتصاد آمریکا به همراه داشت. همچنین، در خارج از امریکا یک تصور آرمانی نسبت به این کشور و وضعیت اقتصادی آن وجود دارد که در پی این بحران، خدشه دار شده و اعتبار آن از دست رفت. در نتیجه، مجموعه این عوامل منجر به گسست و اختلاف بیشتر مردمی که سه سال وعدههای بیثمر دولت اوباما را مبنی بر مهار بحران اقتصادی شنیده بودند، شد و دیگر قابل تحمل نبود و لذا، این آتش تبعیض و فشار اقتصادی فوران نمود. (محمدی،۱۳۹۰)
۳-۵-۹-۲٫ تشدید شکافهای اجتماعی و نابرابری طبقاتی
یکی دیگر از زمینههای شکلگیری جنبش ضد وال استریت، شکافهای اجتماعی فروخفته و در حال گسترش در آمریکا است. شکافها و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی ای که در دهههای اخیر گستردهتر شده و نارضایتی های گستردهای را نیز در قشر وسیعی از جامعه آمریکا فراهم کرده است.
شکاف اجتماعی و نابرابری طبقاتی اگرچه همیشه در اقتصاد سرمایه داری وجود داشته و خواهد داشت، اما به واسطه بحران های مالی این امر در ایالات متحده تشدید شد و شعار ۹۹ درصد در این راستا مطرح گردید.
معترضان خود را اکثریتی ۹۹ درصد از طبقه ضعیف میدانند که توسط یک درصد سرمایه دار استثمار می شوند آنان به واقع با اختیارات وسیع دولتمردان و مدیران و سرمایه داران جامعه خود اعتراض دارند چرا که معتقدند این گروه، با تسلط بر منابع و امکانات کشور توانسته اند سیطره فئودالی شده ای را در کل جامعه بیفکنند و راه هرگونه پیشرفت برای عموم مردم را به طرق مختلف قانونی ببندند و تنها درصد کمی از مردم آمریکا، امکان بهرهبرداری از امکانات و ثروت این کشور را دارند. ( بی فریمن، ۲۰۱۲)
گسترش شکافهای اجتماعی در جامعه آمریکا همواره از جمله مسائلی قلمداد میشود که باعث نگرانی کارشناسان آمریکایی بوده است. یک درصدی ها که در سال ۱۹۸۰، ۱۰ درصد کل درآمدها را بهخود اختصاص می دادند، در سال ۲۰۰۸، ۲۱ درصد این درآمدها را در اختیار داشتند. متوسط درآمد این گروه که در سال ۱۹۷۰، ۳۴۶۶۰۰ دلار بود، در سال ۲۰۰۷ به ۱٫۳ میلیون دلار رسیده است. یک درصدی ها، ۵۰ درصد کل سهام و اوراق بهادار در آمریکا را به خود اختصاص می دهند. این امر باعث بروز شکاف های اجتماعی و افزایش بدبینی و بی اعتمادی مردم آمریکا نسبت به دولتشان شده است. (گوهری مقدم،۱۳۹۰)
۳-۵-۹-۳٫ نقش کارکردی وسایل نوین ارتباط جمعی در شکلگیری اعتراض
از دیگر مسائلی که به بروز جنبش اشغال وال استریت کمک کرده است، جهانی شدن پدیده اعتراض در کشورهای گوناگون توسط وسایل نوین ارتباطی است که اوج آن، در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه به وقوع پیوست. شباهتهایی زیادی میان جنبش والاستریت و بیداری اسلامی وجود دارد.
هر دو جنبش برای بیان اعتراضات خود از نهادهای مشترک همچون تجمع در میدان و چادرزدن در آنجا و شعارنویسیهای مشابه استفاده کردند. چنین امری تنها به کمک ارتباطات گسترده جهانی محقق شده است. مانند جنبشهای دیگر در سراسر جهان، اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز نقش قابل توجهی در آغاز و گسترش جنبش اشغال وال استریت داشته است. با این حال، تحولی که در رفتارهای اعضای جنبش اشغال وال استریت دیده میشود، این است که آنها برای مقابله با محدودیتهای ایجاد شده توسط دولت آمریکا در شبکههای اجتماعی معروفی همچون فیسبوک و توئیتر، از شبکههای فرعی برای ارسال پیامهای خود استفاده میکنند که کمتر قابل پیگیری است. البته این شباهت ها صرفا به معنای متاثر بودن جنبش در روش ظهور و تداوم آن و پیگیری مطالبات است.
۳-۵-۹-۴٫ اهداف و مطالبات تظاهر کنندگان جنبش ضد وال استریت
بنا بر آمار رسمی که دولت واشنگتن منتشر کرده است، درآمد یک درصد گروه بالایی بین سالهای ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ هجری شمسی) و ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) حدود ۲۷۵% رشد کرد. برای کسانی که در ۲۰% پایینی توزیع درآمد قرار داشتند، تنها ۱۸% در طی این ۲۸ سال درآمدشان رشد داشته است.
به دلیل وجود این گروه یک درصدی متشکل از مرفهترین و ثروتمندترین افراد با جریانی از لابیها و اهدای میلیون دلار پول، دولت به یک حافظ و منبع پرداخت یارانهی وال استریت تبدیل شده است. به گفتهی اقتصاددانان و پژوهشگران مسایل اجتماعی، این نظام از بسیاری جهات که به دشواری میتوان همهی آنها را برشمرد، درهم پاشیده است.
در واقع، مشکل در همه جا مشاهده میشود و این خود یکی از دلایلی است که گردانندگان و دستاندرکاران این جنبش اقدام به تهیهی فهرستی از خواستههایشان نکردهاند.
به اعتقاد پل کروگمن، اقتصاددان منتقد سیاستهای دولت، شعار ما نود ونه درصدیم به خوبی این واقعیت را منعکس میکند که طبقه متوسط در برابر نخبگان اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است.
شرکتکنندگان در جنبش ضد نظام سرمایه داری وال استریت، به دلایل گوناگونی در تظاهرات خیابانی در شهرهای مختلف، مشارکت داشتهاند و بیشتر آنها بر تلاشهای دولت فدرال و مقامات ایالتی برای حل مشکلات مالی و اقتصادی اقشار کمدرآمد و طبقه متوسط امریکایی پافشاری میکنند، اما گروهی نیز به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک به جنبش تسخیر وال استریت پیوستهاند.
در زیر به مواردی از خواستههای معترضان به نظام سرمایه داری وال استریت اشاره میشود:
رفع مشکلات و نارسایی های اقتصادی
خواستههای جوانان برای امکانات تحصیلی و شغلی
خواستههای امریکاییهای بیکار و کمدرآمد در طبقه کارگر و طبقه متوسط برای کار و شغل بهتر
پایان دادن به تبعیض نژادی و قومی و مذهبی
خواسته های سیاسی و برقراری دموکراسی به جای حاکمیت یک درصدیها
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |